دسته بندی ها علوم اعصاب
دسته: مغز
رده:رابط مغز و کامپیوتر
رده:نرون های سیستم عصبی مرکزی
رده:رفتار انسانی
دسته: پردازش تصویر
دسته: ذهن
رده:سیستم عصبی
رده:مهندسی عصبی
رده:نوروبیولوژی
رده:مجلات تصویربرداری عصبی
دسته: نورون ها
دسته:علوم اعصاب
رده:کدینگ عصبی
دسته: تصویربرداری عصبی
رده:عصب انفورماتیک
رده:مراکز تحقیقاتی علوم اعصاب
رده:سیاست علم – مسائل مربوط به بودجه تحقیقات مغز
تصویربرداری مادون قرمز برای اندازه گیری عملکرد گلیمفاتیک
تصویربرداری ردیاب مادون قرمز پویا از تجهیزات مقرون به صرفه و در دسترس برای به دست آوردن وضوح زمانی لازم برای ارزیابی شار گلیمفاتیک در مغز استفاده می کند.
با مهندس شکوفه ساتری
سیستم عصبی محیطی چیست؟
سیستم عصبی به دو بخش تقسیم می شود: سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی. سیستم عصبی مرکزی (CNS) شامل مغز و نخاع می شود، در حالی که سیستم عصبی محیطی شامل تمام اعصابی است که از مغز و نخاع منشعب می شوند و به سایر قسمت های بدن از جمله عضلات و اندام ها گسترش می یابند.
نقش اصلی PNS اتصال CNS به اندام ها، اندام ها و پوست است. این اعصاب از سیستم عصبی مرکزی تا بیرونی ترین نواحی بدن گسترش می یابند. سیستم محیطی به مغز و نخاع اجازه می دهد تا اطلاعات را دریافت و به نواحی دیگر بدن ارسال کند، که به ما امکان می دهد به محرک های محیط خود واکنش نشان دهیم.
اعصابی که سیستم عصبی محیطی را تشکیل می دهند در واقع آکسون ها یا دسته های آکسون های سلول های عصبی یا نورون ها هستند. در برخی موارد، این اعصاب بسیار کوچک هستند اما برخی از دسته های عصبی آنقدر بزرگ هستند که به راحتی توسط چشم انسان قابل مشاهده است.
ساختارهای سیستم عصبی محیطی
سیستم عصبی محیطی خود به دو بخش تقسیم می شود: سیستم عصبی جسمی و سیستم عصبی خودمختار.
هر یک از این اجزا نقش مهمی در نحوه عملکرد سیستم عصبی محیطی دارند.
ترکیب میکروسکوپ فاز کمی و موج شوک ناشی از لیزر برای مطالعه آسیب سلولی
با مهندس شکوفه ساتری
خلاصه
در این مقاله، ما یک سیستم جدید برای مطالعه آسیب سلولی پیشنهاد می کنیم. این سیستم یک ایستگاه کاری بیوفوتونیکی است که میتواند موج شوک القا شده با لیزر (LIS) را در محیط کشت سلولی همراه با میکروسکوپ فاز کمی (QPM) ایجاد کند و امکان اندازهگیری بیدرنگ دینامیک درون سلولی و تغییرات کمی در ضخامت سلولی در طول آسیب را فراهم کند. و فرآیندهای بازیابی علاوه بر این، این سیستم قادر به میکروسکوپ کنتراست فاز (PhC) و کنتراست تداخل دیفرانسیل (DIC) است. مطالعات ما نشان داد که QPM به ما امکان می دهد تغییراتی را تشخیص دهیم که در غیر این صورت تشخیص آنها با استفاده از تصویربرداری فاز یا DIC غیرقابل توجه یا دشوار است. به عنوان یکی از کاربردها، این سیستم مطالعه آسیب مغزی تروماتیک را در شرایط آزمایشگاهی امکان پذیر می کند. آستروسیت ها پرتعدادترین سلول ها در سیستم عصبی مرکزی (CNS) هستند و نشان داده شده است که در ترمیم بافت عصبی آسیب دیده نقش دارند. در این مطالعه، ما از LIS برای ایجاد یک نیروی مکانیکی دقیق در محیط کشت در فاصله کنترلشده از آستروسیتها و اندازهگیری تغییرات کمی، به ترتیب نانومتر، در ضخامت سلول استفاده میکنیم. آزمایشها در محیطهای کشت سلولی مختلف به منظور ارزیابی تکرارپذیری روش تجربی انجام شد.
سد خونی مغزی (BBB) یک مرز نیمه تراوا بسیار انتخابی از سلول های اندوتلیال است که از عبور غیرانتخابی املاح موجود در خون در گردش به مایع خارج سلولی سیستم عصبی مرکزی که نورون ها در آن قرار دارند، جلوگیری می کند. سد خونی مغزی توسط سلولهای اندوتلیال دیواره مویرگ، پاهای انتهایی آستروسیت که مویرگ را میپوشاند و پریسیتهای تعبیهشده در غشای پایه مویرگی تشکیل میشود.[2] این سیستم اجازه عبور برخی از مولکولهای کوچک را با انتشار غیرفعال و همچنین انتقال انتخابی و فعال مواد مغذی مختلف، یونها، آنیونهای آلی و ماکرومولکولهایی مانند گلوکز و اسیدهای آمینه را میدهد که برای عملکرد عصبی بسیار مهم هستند.[3]
سد خونی مغزی عبور پاتوژنها، انتشار املاح در خون و مولکولهای بزرگ یا آبدوست را در مایع مغزی نخاعی محدود میکند، در حالی که اجازه انتشار مولکولهای آبگریز (O2، CO2، هورمونها) و مولکولهای کوچک غیرقطبی را میدهد. [4][5] سلولهای سد به طور فعال محصولات متابولیکی مانند گلوکز را با استفاده از پروتئینهای حملونقل خاص از سد منتقل میکنند.[6] این سد همچنین عبور عوامل ایمنی محیطی، مانند مولکولهای سیگنالدهنده، آنتیبادیها و سلولهای ایمنی را به داخل CNS محدود میکند، بنابراین مغز را از آسیبهای ناشی از رویدادهای ایمنی محیطی محافظت میکند.[7]
ساختارهای تخصصی مغز که در یکپارچگی حسی و ترشحی در مدارهای عصبی مغز شرکت می کنند - اندام های دور بطنی و شبکه مشیمیه - دارای مویرگ های بسیار نفوذپذیر هستند.
تصویربرداری عصبی
PET دهه هاست که برای تصویربرداری عصبی مورد استفاده قرار می گیرد. این دارو از اهمیت بالینی برخوردار است ، فراتر از استفاده از آن در تحقیقات ، به ویژه به دلیل یادداشت تصمیم مرکز خدمات درمانی و خدمات درمانی (CMS) برای بازپرداخت بیماران منتخب مبتلا به زوال عقل در سال 2004. FDG عامل اصلی است که در حال حاضر در تصویربرداری عصبی بالینی مورد استفاده قرار می گیرد. برخلاف میوکارد ، ماده خاکستری مغز ترجیحاً از گلوکز به عنوان یک بستر متابولیک استفاده می کند و در هنگام استفاده از FDG سطح بالایی از فعالیت اولیه مغز را ایجاد می کند. بنابراین ، افزایش و کاهش متابولیسم برای ارزیابی ناهنجاری های داخل جمجمه استفاده می شود. بحث ما بر استفاده از FDG در ارزیابی مشکوک به زوال عقل ، تومورهای مغزی و صرع متمرکز است. با این حال ، بسیاری از عوامل جدید در دست بررسی هستند و احتمالاً وارد عمل بالینی می شوند. همچنین ، با تحقق آینده PET بالینی و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) در یک اسکنر ترکیبی ، PET و MRI همزمان به احتمال زیاد به ترکیب تصویربرداری انتخابی برای ارزیابی آسیب شناسی سیستم عصبی مرکزی با PET تبدیل خواهند شد.
علوم اعصاب پزشکی
علوم اعصاب پزشکی سازمان عملکردی و نوروفیزیولوژی سیستم عصبی مرکزی انسان را مورد بررسی قرار می دهد ، در حالی که یک چارچوب نوروبیولوژیکی برای درک رفتار انسان ارائه می دهد. ...