الکتروانسفالوگرافی (EEG) روشی برای ثبت الکتروگرام از فعالیت الکتریکی روی پوست سر است که نشاندهنده فعالیت ماکروسکوپی لایه سطحی مغز در زیر آن است. معمولاً غیر تهاجمی است و الکترودها در امتداد پوست سر قرار می گیرند. الکتروکورتیکوگرافی، که شامل الکترودهای تهاجمی است، گاهی اوقات "EEG داخل جمجمه ای" نامیده می شود.
نوروفیدبک (NFB) که نوروتراپی نیز نامیده میشود، نوعی بیوفیدبک است که بازخوردی را در زمان واقعی از فعالیت مغز ارائه میکند تا عملکرد سالم مغز را از طریق شرطیسازی عملی تقویت کند. به طور معمول، فعالیت الکتریکی از مغز از طریق حسگرهایی که با استفاده از الکتروانسفالوگرافی (EEG) روی پوست سر قرار میگیرند، جمعآوری میشود و بازخورد با استفاده از نمایشگرهای ویدئویی یا صدا ارائه میشود. شواهد قابل توجهی وجود دارد که از نوروتراپی برای درمان عمومی اختلالات روانی حمایت می کند، [1] [2] و در طول چهار دهه انجام شده است، اگرچه هرگز در جریان اصلی پزشکی برجسته نشده است. NFB نسبتا غیر تهاجمی است و به عنوان یک گزینه درمانی طولانی مدت تجویز می شود که معمولاً یک ماه طول می کشد تا تکمیل شود.
چندین پروتکل نوروفیدبک وجود دارد که مزایای بیشتری از استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) برای محلیسازی و شخصیسازی درمان دارد.[3][4] فناوریهای مرتبط شامل نوروفیدبک با واسطه طیفسنجی فروسرخ نزدیک (fNIRS)، بیوفیدبک هموآنسفالوگرافی (HEG) و بیوفیدبک fMRI است.
الکتروانسفالوگرافی (EEG) روشی برای ثبت الکتروگرام از فعالیت الکتریکی روی پوست سر است که نشاندهنده فعالیت ماکروسکوپی لایه سطحی مغز در زیر آن است. معمولاً غیر تهاجمی است و الکترودها در امتداد پوست سر قرار می گیرند. الکتروکورتیکوگرافی، شامل الکترودهای تهاجمی، گاهی اوقات EEG داخل جمجمه نامیده می شود.
EEG نوسانات ولتاژ ناشی از جریان یونی در نورون های مغز را اندازه گیری می کند.[1] از نظر بالینی، EEG به ثبت فعالیت الکتریکی خود به خودی مغز در طول یک دوره زمانی اشاره دارد، همانطور که از چندین الکترود قرار داده شده بر روی پوست سر ثبت شده است.[1] کاربردهای تشخیصی عموماً بر روی پتانسیل های مرتبط با رویداد یا بر محتوای طیفی EEG تمرکز دارند. اولی نوسانات بالقوه زمان قفل شده برای یک رویداد را بررسی می کند، مانند "شروع محرک" یا "فشار دکمه". دومی نوع نوسانات عصبی (که معمولاً "امواج مغزی" نامیده می شود) را که می توان در سیگنال های EEG در حوزه فرکانس مشاهده کرد، تجزیه و تحلیل می کند.
EEG اغلب برای تشخیص صرع استفاده می شود که باعث ناهنجاری در خواندن EEG می شود.[2] همچنین برای تشخیص اختلالات خواب، عمق بیهوشی، کما، آنسفالوپاتی ها و مرگ مغزی استفاده می شود. EEG یک روش خط اول تشخیص برای تومورها، سکته مغزی و سایر اختلالات مغزی کانونی بود، [3] [4] اما این استفاده با ظهور تکنیکهای تصویربرداری آناتومیک با وضوح بالا مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) کاهش یافته است. و توموگرافی کامپیوتری (CT). علیرغم وضوح فضایی محدود، EEG همچنان یک ابزار ارزشمند برای تحقیق و تشخیص است. این یکی از معدود تکنیک های موبایل موجود است و وضوح زمانی با برد میلی ثانیه ارائه می دهد که با CT، PET یا MRI امکان پذیر نیست.
مشتقات تکنیک EEG شامل پتانسیلهای برانگیخته (EP) میشود که شامل میانگینگیری فعالیت EEG در زمان ارائه یک نوع محرک (بصری، حسی، جسمی یا شنوایی) است. پتانسیلهای مرتبط با رویداد (ERP) به پاسخهای EEG متوسطی اشاره دارد که برای پردازش پیچیدهتر محرکها قفل شدهاند. این تکنیک در علوم شناختی، روانشناسی شناختی و تحقیقات روانی فیزیولوژیکی استفاده می شود.
الکتروانسفالوگرافی (EEG) یک روش پایش الکتروفیزیولوژیک برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز است. این نوع الکترودها در امتداد پوست سر قرار می گیرند ، معمولاً غیر تهاجمی است ، اگرچه در الکترودهای تهاجمی ، گاهی اوقات از الکترودهای تهاجمی استفاده می شود. EEG نوسانات ولتاژ ناشی از جریان یونی در سلولهای عصبی مغز را اندازه گیری می کند. از نظر بالینی ، EEG به ضبط فعالیت الکتریکی خود به خودی مغز در طی یک دوره زمانی زمانی اشاره دارد ، همانطور که از چندین الکترود قرار داده شده بر روی پوست سر ثبت شده است. ادامه مطلب ...
پیشرفت در نورو تصویربرداری و تصویربرداری از مغز
تصویربرداری چند حالته اولیه و بالینی
رفتار و نوروپلاستیک
مهندسی زیستی فناوری عصبی ، بینایی و فناوری های کم بینایی
فناوری تصویربرداری زیست پزشکی